ازم فاصله گرفتن ، شاید بگید کیا ، خیلیا . یکی بود اینجا ، یکی بود که به همدیگه نزدیکتر بودیم اما دیگه نیستیم و اون فاصله گرفته . من پیداش نمیکنم و اونم انگار نمیخواد باشه ، یکی بود که دیگه نیست و من اینجا تنها ترم از هر وقت دیگهای . لقب خلوت ترین وبلاگ ایران برای منه البته اینکه خودمم خیلی نیستم بی تاثیر نیست تو این خلوتی • • خیلی معلومه آشفتگی جملاتم ؟
برای اولین بار رفتم توچال ، سرد بود ، بعد یک سال برف روی زمین دیدم ولی اونقدر راه رفتم پام درد میکنه . خیلی خلوت نبود و تعجب میکنم که من بعد چندین ماه از خونه بیرون اومدم و یه عده کوهنوردی میکنن و با دوستاشون اومده بودن ، راستش خیلی دوست داشتم جاشون بودم . دروغ چرا پر از حسرت های کوچیک و بزرگم ! و البته فهمیدم من چقدر از قهوه و امثالهم بدم میاد ، مثلاً خواستم شیرقهوه بخورم ولی با ریختن چندین بسته شکر در نهایت نتونستم :/ پ ن : از چیزای تلخ تنفر دارم
درباره این سایت